کد مطلب:2486
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:947
درس اول
در این درس لازم است كه به عنوان مقدمه درباره كلمه " علوم اسلامی "
اندكی بحث كنیم و تعریف روشنی از آن بدهیم تا معلوم گردد مقصود ما از
علوم اسلامی چه علومی است و كلیاتی كه در این درسها می خواهیم بیاموزیم
درباره چیست ؟
علوم اسلامی را كه اكنون موضوع بحث است چند گونه می توان تعریف كرد و
بنا به هر تعریف ، موضوع فرق می كند .
1 - علومی كه موضوع و مسائل آن علوم ، اصول یا فروع اسلام است و یا
چیزهائی است كه اصول و فروع اسلام به استناد آنها اثبات می شود ، یعنی
قرآن و سنت ، مانند علم قرائت ، علم تفسیر ، علم حدیث ، علم كلام نقلی
( 1 ) ، علم فقه ، علم اخلاق نقلی ( 2 ) .
پاورقی :
( 1 ) بعدا گفته خواهد شد كه كلام دو قسم است : عقلی و نقلی ، و فرق
این دو خواهد آمد .
( 2 ) اخلاق نیز مانند علم كلام دو گونه است : عقلی و نقلی ، و بعدا در
این باره نیز بحث خواهد شد .
2 - علوم مذكور در فوق به علاوه علومی كه مقدمه آن علوم است . علوم
مقدمه مانند : ادبیات عرب از صرف و نحو و لغت و معانی و بیان و بدیع
و غیره ، و مانند كلام عقلی ، و اخلاق عقلی ، و حكمت الهی ، و منطق ، و
اصول فقه ، و رجال و درایه .
3 - علومی كه به نحوی جزء واجبات اسلامی است ، یعنی علومی كه تحصیل آن
علوم و لو به نحو واجب كفائی بر مسلمین واجب است و مشمول حدیث نبوی
معروف می گردد : « طلب العلم فریضه علی كل مسلم » یعنی دانش طلبی بر هر
مسلمانی واجب است . می دانیم علومی كه موضوع و مسائل آنها اصول و یا
فروع اسلامی است و یا چیزهائی است كه به استناد آنها آن اصول و فروع
اثبات می شود ، واجب است تحصیل و تحقیق شود ، زیرا دانستن و شناختن
اصول دین اسلام برای هر مسلمانی واجب عینی است و شناختن فروع آن واجب
كفائی است . شناختن قرآن و سنت هم واجب است ، زیرا بدون شناخت قرآن
و سنت شناخت اصول و فروع اسلام غیر میسر است . و همچنین علومی كه مقدمه
تحصیل و تحقیق این علوم است نیز از باب " مقدمه واجب " واجب است ،
یعنی در حوزه اسلام لازم است لااقل به قدر كفایت همواره افرادی مجهز به
این علوم وجود داشته باشند ، بلكه لازم است همواره افرادی وجود داشته
باشند كه دائره تحقیقات خود را در علوم متن و در علوم مقدمی توسعه دهند
و بر این دانشها بیافزایند .
علماء اسلامی در همه این چهارده قرن همواره كوشش كرده اند كه دامنه علوم
فوق را توسعه دهند ، و در این جهت موفقیتهای شایانی به دست آورده اند و
شما دانشجویان عزیز تدریجا
به نشو و نمو و تحول و تكامل این علوم آشنا خواهید شد .
اكنون می گوییم كه علوم " فریضه " كه بر مسلمانان تحصیل و تحقیق در
آنها واجب است منحصر به علوم فوق نیست بلكه هر علمی كه برآوردن
نیازهای لازم جامعه اسلامی موقوف به دانستن آن علم و تخصص و اجتهاد در آن
علم باشد بر مسلمین تحصیل آن علم از باب به اصطلاح " مقدمه تهیوئی "
واجب و لازم است .
توضیح این كه اسلام دینی جامع و همه جانبه است ، دینی است كه تنها به
یك سلسله پندها و اندرزهای اخلاقی و فردی و شخصی اكتفا نكرده است ، دینی
است جامعه ساز . آنچه كه یك جامعه بدان نیازمند است ، اسلام آن را به
عنوان یك واجب كفائی فرض كرده است . مثلا جامعه نیازمند به پزشك است
، از اینرو عمل پزشكی واجب كفائی است ، یعنی واجب است به قدر كفایت
پزشك وجود داشته باشد ، و اگر به قدر كفایت پزشك وجود نداشته باشد ،
بر همه افراد واجب است كه وسیله ای فراهم سازند كه افرادی پزشك شوند و
این مهم انجام گیرد .
و چون پزشكی موقوف است به تحصیل علم پزشكی ، قهرا ( تحصیل ) علم
پزشكی از واجبات كفائی است . همچنین فن معلمی ، فن سیاست ، فن تجارت
، انواع فنون و صنایع . و در مواردی كه حفظ جامعه اسلامی و كیان آن موقوف
به این است كه علوم و صنایع را در عالیترین حد ممكن تحصیل كنند ، آن
علوم در همان سطح واجب می گردد . این است كه همه علومی كه برای جامعه
اسلامی لازم و ضروری است جزء علوم مفروضه اسلامی قرار
می گیرد و جامعه اسلامی همواره این علوم را فرائض تلقی كرده است . علیهذا
علوم اسلامی بر حسب تعریف سوم شامل بسیاری از علوم طبیعی و ریاضی كه
مورد احتیاج جامعه اسلامی است نیز می شود .
4 - علومی كه در حوزه های فرهنگی اسلامی رشد و نما یافته است اعم از
آنكه از نظر اسلام ، آن علوم واجب و لازم بوده و یا نه ، و اعم از آنكه آن
علوم از نظر اسلام ممنوع بوده است یا نه ، ولی به هر حال در جامعه اسلامی
و در میان مسلمانان راه خود را طی كرده است ، مانند نجوم احكامی ( نه
نجوم ریاضی ) و بعضی علوم دیگر .
می دانیم كه علم نجوم تا آنجا كه به محاسبات ریاضی مربوط است و
مكانیسم آسمان را بیان می كند و یك سلسله پیشگوییهای ریاضی از قبیل خسوف
و كسوف دارد ، جزء علوم مباح اسلامی است ، و اما آنجا كه از حدود
محاسبات ریاضی خارج می شود و مربوط می شود به بیان روابط مرموز میان
حوادث آسمانی و جریانات زمینی ، و به یك سلسله غیب گویی ها درباره
حوادث زمینی منتهی می شود ، از نظر اسلام حرام است . ولی در دامن فرهنگ
و تمدن اسلامی هر دو نجوم وجود داشته است ( 1 ) .
اكنون كه تعاریف مختلفی از كلمه " علوم اسلامی " به دست دادیم و
معلوم شد كه این كلمه در موارد مختلف در معانی
پاورقی :
( 1 ) برای آشنائی با علومی كه در حوزه فرهنگ اسلامی پیدا شد یا راه
یافت و رشد كرد رجوع شود به كتاب " كارنامه اسلام " تألیف آقای دكتر
عبدالحسین زرین كوب .
مختلف استعمال می شود كه بعضی از آن معانی از بعضی دیگر وسیعتر و یا
محدودتر است ، باید بگوییم كه مقصود از علوم اسلامی كه بنا است كلیاتی
از آن گفته شود ، همان است كه در شماره 3 تعریف كردیم ، یعنی علومی كه
به نوعی از نظر اسلام " فریضه " محسوب می شود و در فرهنگ و تمدن اسلامی
سابقه طولانی دارد و مسلمانان آن علوم را از آن جهت كه به رفع یك نیاز
كمك می كرده و وسیله انجام یك فریضه بوده محترم و مقدس می شمرده اند .
در این درس كه اولین درس ما است لازم است دانشجویان عزیز از هم
اكنون یك نكته را بدانند و در پی جستجو و تحقیق بیشتر برآیند و خویشتن
را كاملا مجهز سازند ، و آن این كه فرهنگ اسلامی خود یك فرهنگ ویژه و
خاصی است در میان فرهنگهای جهان ، با یك روح خاص و یك سلسله مشخصات
مخصوص به خود . برای این كه یك فرهنگ را بشناسیم كه آیا اصالت و
شخصیت مستقل دارد و از روح و حیات ویژه ای برخوردار است و یا صرفا
التقاطی است از فرهنگهای دیگر و احیانا ادامه و استمرار فرهنگهای پیشین
است ، لازم است انگیزه های حاكم بر آن فرهنگ ، جهت و حركت ، آهنگ رشد
، و همچنین عناصر برجسته آن را زیر نظر بگیریم . اگر فرهنگی از
انگیزه هائی ویژه برخوردار باشد ، جهت و حركت مخصوص به خود داشته باشد
، آهنگ حركتش با آهنگ حركت سایر فرهنگها متفاوت باشد ، عناصر ویژه ای
وارد كند و آن عناصر برجستگی خاصی داشته باشد ، دلیل بر این است كه آن
فرهنگ اصالت و شخصیت دارد .
بدیهی است كه برای اثبات اصالت یك فرهنگ و یك تمدن ، ضرورتی
ندارد كه آن فرهنگ از فرهنگها و تمدنهای دیگر بهره نگرفته باشد ، بلكه
چنین چیزی ممكن نیست . هیچ فرهنگی در جهان نداریم كه از فرهنگها و
تمدنهای دیگر بهره نگرفته باشد ، ولی سخن در كیفیت بهره گیری و استفاده
است .
یك نوع بهره گیری آن است كه فرهنگ و تمدن دیگر را بدون هیچ تصرفی در
قلمرو خودش قرار دهد . اما نوع دیگر این است كه از فرهنگ و تمدن دیگر
تغذی كند ، یعنی مانند یك موجود زنده آنها را در خود جذب و هضم كند و
موجودی تازه به وجود آورد .
فرهنگ اسلامی از نوع دوم است ، مانند یك سلول زنده رشد كرد و
فرهنگهای دیگر را از یونانی و هندی و ایرانی و غیره در خود جذب كرد و به
صورت موجودی جدید با چهره و سیمایی مخصوص به خود ظهور و بروز كرد و به
اعتراف محققان تاریخ فرهنگ و تمدن ، تمدن اسلامی در ردیف بزرگترین
فرهنگها و تمدنهای بشری است .
این سلول حیاتی فرهنگی در چه محلی و به دست چه كسی و از چه نقطه ای [
رشد خود را ] آغاز كرد ؟
این سلول مانند هر سلول دیگر كه در آغاز كوچك و نامحسوس است ، در
شهر مدینه ، به وسیله شخص پیامبر گرامی پایه گذاری شد ، و از علوم اسلامی
نوع اول آغاز به كار كرد . برای آگاهی بیشتر باید به كتب مربوطه مراجعه
كنید ( 1 ) .
پاورقی :
( 1 ) رجوع كنید به " كارنامه اسلام " تألیف دكتر زرین كوب و "
تاریخ تمدن >
ضمنا لازم است یادآوری شود كه كلیات علوم اسلامی به دو بخش تقسیم
می شود : علوم عقلی و علوم نقلی .
اكنون ما از منطق كه جزء علوم عقلی است آغاز می كنیم .
پاورقی :
> اسلام " جرجی زیدان ، جلد سوم ، و " خدمات متقابل اسلام و ایران "
مرتضی مطهری ، بخش سوم .